هرچند که پیش از آن میگوید:« ما فکر میکردیم میشود از این رسانههایی که درسطح جامعه داریم به درستی استفاده کنیم ولی این یک خوش باوری نادرست بود.» در دومین و آخرین گفتوگوی همشهری عصر با علی اکبر جوانفکر استدلالهای مشاور رئیسجمهور درباره نقدپذیری دولت را میخوانیم.
- بعضی میگویند دکتر احمدینژاد تحمل نظرات مخالف خودش را ندارد و این توضیحات حتی برای سطح دانشگاهی جامعه نیز قابل توجیه نیست زیرا پس از هر تغییر وزیری شاهد تغییرات چشمگیری در سطح بدنه مدیریتی زیر مجموعه آنها بودهایم و از این بابت وقت و هزینه تنها در تغییر فلان مدیرکل و معاون و غیره در حال مصرف است که بهنظر نمیرسد این موضوع ایدهآل دولت باشد.
بالاخره اگر سیاستهای دولت بخواهد دنبال شود باید در کابینه آن همگرایی وجود داشته باشد و اگر در بخشی از این بدنه، فردی یا مدیری نتواند یا نخواهد همراهی کند، تغییر یک امر ضروری و اجتناب ناپذیر میشود و باید رخ دهد و دلیل عجیب بودنش هم این بوده است که در گذشته به این نوع رویکرد عادت نداشتهایم و شاید به همین دلیل است که این همه مقاومت مشاهده میشود.
- اگر چنین منطقی پشت این تغییرات است چرا شفاف و روشن در مورد آنها به مردم اطلاعات داده نمیشود؟
دکتر احمدینژاد بهدلیل جایگاه و موقعیت پراهمیت و حساس ریاستجمهوری ممکن است در برخی مواقع نتواند همه مسائل را همانگونه که هست با مردم در میان بگذارد، بنابراین تبیین برخی از مسایل مستلزم آن است که زمان بازگوییاش به جامعه فرار برسد و برای این کار باید صبر کرد.البته این اشکال هم وجود دارد که دولت سخنگوی کافی در همه بخشها و دستگاهها در اختیار ندارد. در واقع همه اجزاء دولت اهل کار و سرگرم کار هستند و حرف بزن به اندازه کافی نداریم.
- فکر نمیکنید این نکته به اندازه همه کارکرد دولت مهم است اینکه بگوید که چه اقداماتی انجام داده است؟
بله این نکته مهمی است و در این بخش ضعف وجود دارد.
- احمدینژاد وقتی آمد، رسانهها از ایشان خواستند که دولت برای خود سخنگو تعیین کند اما رئیسجمهوری چندان تمایلی به این کار نشان نداد و گفت ما دولت اهل عمل هستیم و نتیجه کارها را خود مردم میبینند.
اما من چنین چیزی را به یاد ندارم زیرا اهل عمل بودن با نیاز به سخنگو منافاتی ندارد. هر دو لازمه اداره کشورند و اگر اهل عمل هستیم بیشتر از آنهایی که اهل عمل نبودند، نیاز به سخنگو داریم و بعید است دکتر احمدینژاد چنین دیدگاهی داشته باشند.
- پس از تشکیل جلسات سخنگو توقع رسانهها از نوع پاسخ گویی آقای الهام برآورده نشد و خیلی از خبرنگارانی که در جلسات حضور داشتند براین موضوع تاکید میکردند که دکتر الهام هم چندان که باید و شاید به این جلسات بها نمیدهد در حالی که بسیاری از مردم از اقدامات استانی دولت خبر ندارند.
من یک نکته را اشاره میکنم که هر دولتی نیاز به سخنگو دارد و این یک اصل است بهخصوص دولتی که اهل کار و عمل است و از سویی دیگر باید بر این نکته هم تاکید داشته باشم که دولتی که اهل عمل نیست هم سعی میکند با سخن گفتن زیاد و پر کردن فضای ذهنی جامعه، کارش را پیش ببرد ولی ما این اشکال را میپذیریم که ما سخنگوی شایسته و بایستهای نداریم و همین هم که داریم در حد مطلوبی نتوانستهاند اطلاعرسانی کنند.
حتی گفته میشود که دکتر الها م مشغلههای زیادی دارد و شاید این مسئله یکی از دلایلی باشد که طبق گفته شما ایشان نتواند بهصورت شایسته و بایسته، این وظیفه را به انجام برساند. البته دکتر الهام سهم خودش را در حوزه اطلاعرسانی دولت به انجام رسانده و سیاستها و مصوبات دولت را در جلسات هفتگی با خبرنگاران تبیین کرده است اما در عین حال باید این را بپذیریم که ما بیش از دولت گذشته نیاز به سخنگو داشتیم اما سخنگو در اختیارمان نبود و یکی از دلایل آن هم عدموجود رسانهای مناسب در اختیار دولت است و این اهمیت اطلاعرسانی را مشخص میکند.
- اما دولت در حال حاضر بیابزار هم نیست...
نه این طور نیست. روزنامه ایران که مدتی تعطیل بود و با مشکلات مدیریتی هم دست و پنجه نرم میکرد و در حال حاضر هم کمکهایش به دولت و اطلاعرسانی برای دولت محدود است و خبرگزاری جمهوری اسلامی هم به دلایل مختلف، نتوانسته کمک شایانی به دولت کند و حتی در خود ایرنا علیه دولت برخی خبرسازیها نیز صورت گرفت.
- اما روزنامه ایران در این یک سال و اندی پس از راهاندازی مجددش به تریبون اقدامات دولت، بدون هیچ رد انتقادی تبدیل شده و این یعنی اینکه دولت یکی از پرتیراژترین رسانههای مکتوب را در بست در اختیار دارد و این عجیب است که شما میگویید دولت از روزنامه ایران خدمات محدودی میگیرد؟
نه این طور نیست. وقتی میگویم که فضای رسانهای کشور آسیب دیده و آلوده است این شامل حال روزنامه ایران هم هست که به قول شما نقد سازندهای به دولت نمیکند. آنچه به قول شما ابزار رسانهای بود یکی روزنامه ایران و دیگری خبرگزاری ایرنا بود که اولی مدتی بسته شد و دومی دراین سه ساله گرفتار مسایل مدیریتی خود بود و این ظرفیتها در خدمت دولت به کار گرفته نشد. ما فکر میکردیم میشود از این رسانههایی که درسطح جامعه داریم به درستی استفاده کنیم ولی این مسئله خوش باوری نادرستی بود.
- این بهدلیل ضعف خود دولت در ایجاد جذابیت برای جذب رسانهها نبود؟ بسیاری از رسانهها تمایل داشتند با دولت باشند اما دولت در همان ابتدا با گزینشی عمل کردن خود آنها را پس زد، خب مسلم است که دیگر چنین ابزاری را نمیتواند دوباره با این برخورد در اختیار بگیرد.
من قبول دارم که این ضعفها بهخصوص در آن ابتدا وجود داشت اما این مسئله مورد اراده دولت نبود و به تصمیمات منزوی شده برخی از اشخاص تیم رسانهای دولت و تصمیمگیریهای خارج از قاعده آنها باز میگردد. ما در حال حاضر یک سال است که از رسانهها بهصورت ویژه دعوت میکنیم که بیایید با هزینه دولت برای بازدید از مصوبات استانی به هر استان سفر کنیم پس این اراده دولت است و میخواهیم فضا را باز کنیم که بازدیدها انجام شوند. دولت میخواست و میخواهد که تمامی ظرفیتهای رسانهای کشور به شکل مناسبی مورد استفاده قرار بگیرد.
ما از خیلی از رسانهها دعوت کردیم که درسفرها دولت را همراهی کنند از کیهان، همشهری، رسالت و جام جم ولی نیامدند. همین رسانههایی که در جبهه اصولگرایی خودشان را تعریف کرده اند، به صراحت گفتهاند که ما این مسایل را پوشش نمیدهیم. آنها در واقع مردم را تحریم خبری کردند نه دولت را زیرا مردم باید بدانند که سرمایههایشان که به امانت نزد دولت به ودیعه سپرده شده است، در استانها به چه صورت مورد استفاده قرار گرفته است. آنها با عدمحضور خود در سفرهای استانی، فقط با دولت مقابله نمیکنند بلکه با حق مردم برای اطلاع داشتن و آگاه بودن مقابله میکنند و این هم ناشی از یک برداشت سوءاست.
من با بعضی از این رسانهها صحبت کردم. میگفتند ما نمیخواهیم مجیزگوی دولت باشیم. پاسخ دادم که ما در کجا و در چه زمانی گفتهایم که رسانهها باید مجیز گوی دولت باشند. ما میگوییم بیایید اطلاعرسانی کنید. اطلاعرسانی درباره فعالیتهای دولت که مجیز گویی نیست. برخیها برداشتشان این است. وقتی میگوییم بیایید طرحها را ببینید و مردم را در جریان روند فعالیتها قرار دهید، فورا بحث مجیز گویی دولت را مطرح میکنند و به این ترتیب با اصل اطلاعرسانی به مردم مقابله میکنند. از طرف دیگر هم برخیها میگویند ما نمیآییم چون منتقد دولت هستیم. میگوییم خب چرا منتقد دولت هستید، میگویند برای اینکه نشان دهیم رسانه مستقلی هستیم موضع انتقاد از دولت را در پیش گرفتهایم. بهنظر من چنین رفتاری از سوی یک رسانه بسیار بد و آسیب زننده است. حقیقت گرا بودن اصل کار رسانه است.
خیلی خوب است که انتقاد کنیم اما برخی از رسانهها انتقاد را به معنی شاخ و شانه کشیدن و تهاجم و توهین میدانند و این هم بسیار بد است که میگویند میخواهیم ثابت کنیم که آزاد و مستقل هستیم باید از دولت نقطه ضعف پیدا کنیم و این ضعف را بزرگ کنیم و این نشانه استقلا ل ما است. البته توجه داشته باشید که همین روزنامههای بهاصطلاح منتقد در دولت آقای خاتمی مجیزگوی دولت بودند و باکی هم نداشتند و به آن افتخار میکردند اما حالا که دولت نهم بر سرکار آمده است، یادشان افتاده که باید آزاد و مستقل باشند و مجیز دولت را نباید بگویند. منتقد بودن یعنی اینکه همه چیز را با هم ببینیم وهم نکات مثبت و هم نکات منفی. در واقع منتقد نورافکنی به پدیدهها میتاباند و آن را از تمامی زوایا میبیند ولی آنچه اسمش نقد گذاشته میشود، واقعا نقد نیست.
- رهبرمعظم انقلاب در سال گذشته در تذکر به دولت جمله مهمی را بیان کردند و آن وجود موارد مهم در همین نقدهایی بود که به دولت میشود شما چقدر دولت را در بررسی این انتقادات و مسایل موفق ارزیابی میکنید، بهنظر میرسد این انتقادات در دولت اثری نداشته است؟
این نکتهای حکیمانه بود و درست است و ما با همه اشکالاتی که به نوع نقدها داریم اما در میان آنها، بعضا نقدهایی هست که واقعا راهگشاست و میتوان از آنها راه را از چاه بازشناخت.
- آیا فهرستی از این موضوع برای بررسی برداشته شده است؟
مهم فهرست نیست.مهم این است که این انتقادات مطالعه واستفاده شود، کما اینکه رئیسجمهوری به نقدهای سازنده برخی افراد مطبوعاتی و اینکه گرهای را باز کردند، لوح تقدیر دادند. جبهه گیری در برابر نقدها اصلا درست نیست و رویکرد دولت هم تا به حال چنین بوده است و معتقد است که باید از نقدها درس بگیریم. ما میخواهیم این مسئله فراگیر شود که تمامی نقدها به سمت گره گشا بودن و عالمانه بودن پیش بروند.این مسئله منافع ملت را در پی دارد و منافع حزبی در آن وجود نداشته باشد. اگر نقد از موضع حزب و گروه سیاسی انجام شود، دیگر عالمانه نیست و میشود توهین و گیر سه پیچ دادن و...اما اگر منافع ملت را داشته باشد دیگر این طور نیست. در ضمن دولت نهم دولتی است که از نقدپذیری عبور کرده و بهخود انتقادی رسیده است. تغییرات در دولت مبتنی بر تعهد و پایبندی رئیسجمهور به منافع ملی و حقوق مردم بوده و ایشان، نقادترین فرد به کابینهاش بوده است.
- آیا بهصورت مشخص میتوانید نقدی را که مورد قبول دولت بود بیان کنید؟
مثلا همان طور که عرض کردم روزنامه رسالت موردی بود که سردبیرش یک سلسله مقالاتی در مورد بودجه نوشت که رئیسجمهوری هم مطالعه و از آن استفاده کردند و این خیلی خوب است. از این موارد در دولت استفاده میشود.
- کارشناسی روی نقد رسانهها بهصورت منسجم انجام میشود؟
بله. موارد استخراج میشود و آنهایی که راهکار میدهند در آورده شده و به اطلاع رئیسجمهوری میرسد و وی نیز میبیند و مورد استفاده قرار میدهد. ما بخشهایی در ریاستجمهوری داریم که کارشان بررسی سرمقالات و یادداشتهای مطبوعاتی است. من اجازه میخواهم در این بخش از مصاحبه به یک ضعف یا نارسایی رسانهای اشاره کنم، بحث ما این است که روزنامههای ما سرمقاله ندارند در حالی که سرمقالهها و یادداشتهای روزنامهها میتوانند برای مسئولین کشور و تصمیمگیران راهگشا باشند.
یک علتش بر میگردد به ساختار روزنامه ها. روزنامهها برای این کار نیرو تربیت نکردهاند و یکی هم اینکه حرفهایی که باید در جای خودش یعنی در سرمقاله و یادداشتها بیاید در کل مطالب روزنامه پهن و گسترده میشود. روزنامه نگار باید جایی برای بیان نظرات خود داشته باشد و جای این کار هم سرمقاله و ستون یادداشت سردبیراست اما میبینیم که در عمل سرمقاله چاپ نمیشود و فرایند اطلاعرسانی که باید از هرگونه موضعگیری و اظهار نظری تهی باشد، به اظهار نظرهای خاص و جهت دار آمیخته میشود و همین امر مخاطبان را در یک وضع پیچیده و بغرنج قرار میدهد. ما میگوییم خبرنگار و گزارشگر باید عین واقعیت و حقیقت را ببیند و منتقل کند و گزارش عینی و واقعی از یک رویداد را به مردم منعکس کند ولی میبینیم در فرایند انتقال اطلاعات درباره یک پدیده، نگاه سیاسی وحزبی غلبه پیدا میکند و این باعث آسیب میشود. توجه کنید که برخی از روزنامهها قبل از آنکه رئیسجمهور اقدام به مصاحبه با صدا و سیما کنند، به انتشار تحلیلها و نظرات از پیش طراحی شده خود درباره مصاحبه انجام نشده دکتر احمدینژاد پرداختند که این امر به حیثیت مطبوعات کشور، یک آسیب جدی وارد کرد.
- برای حل این مشکل چه راهکاری به کار رفته است؟
این مشکل از طریق دستوری و برخوردی قابل حل نیست. یک اقدام و حرکت جدی باید از درون جامعه رسانهای کشور صورت بگیرد که مبتکرانه باشد و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز از این مسئله پشتیبانی کند. بنده برگزاری یک همایش یا نشست کارشناسی برای آسیب شناسی واقعی رسانههای خودمان را پیشنهاد کردهام که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید بستر ساز آن باشد. نخبگان جامعه رسانهای و صاحبنظران و کارشناسان باید دور هم جمع شوند و به آسیبهای واقعی رسانهای امروز کشور بپردازند وراه برون رفت از این وضعیت را پیدا کنند.
بالاخره کشور ما گامهای جهشی به سمت پیشرفت در حوزههای مختلف بر میدارد ولی من شاهد در جا زدن و پس رفت در حوزه رسانهای هستم و این درد آور و ناراحتکننده است و از نظر من باید در جهت اصلاح آن حرکت کرد و نمیتوان تحمل کرد که همه در حال پیشرفت باشند و آن وقت یک بخشی که خود را رکن چهارم مملکت میداند و باید همپای سایر بخشها پیشرفت کند، به نوعی در جا بزند. ما باید رسانههایی در شان ملت خودمان و سپس در سطح منطقه و جهان داشته باشیم و نویسندگان و خبرنگاران مطبوعاتی شاخص بشوند.
- بهنظر شما به جز رسانه ملی و روزنامههای اصلی که تیراژ بالا دارند و به عبارتی سوگلی جامعه مطبوعاتی کشور هستند چقدر مثل رسانههای خارجی امکان مصاحبه بهصورت روبهرو با رئیسجمهوری داشته اند؟
ما نباید پیشرفت مطبوعات را منوط و محدود به مصاحبه با رئیسجمهور کنیم و بگوییم که اگر با رئیسجمهوری مصاحبه انجام شود مطبوعات پیشرفت میکنند و اگر نتوانند مصاحبه کنند، قادر به پیشرفت نخواهند بود. بهنظر من مهمترین و ضروریترین اقدام در راه ارتقای سطح و کیفیت مطبوعات کشور، این است که به یک آسیب شناسی جدی از وضعیت امروز مطبوعات بپردازیم و راه برون رفت از وضع موجود را بیابیم.
- من منظورم این بود که کشور ما خودش به رسانههایش بها نمیدهد چطور توقع کنیم که دنیا به ما بها دهد؟
این هم باید آسیب شناسی شود که چرا مطبوعات نتوانستهاند توجه افکار عمومی را به سوی خود جلب کنند و مورد اعتماد مردم واقع شوند. متأسفانه در حال حاضر امکان برقراری یک تعامل مؤثر و دوسویه میان دولت با شماری از مطبوعات وجود ندارد. تعامل بین دولت و رسانهها یک طرفه ممکن نیست. تعامل دو سویه است وقتی شما به در بسته و بنبست میخورید این تعامل برقرار نمیشود و وقتی در مقابل دولت، مدیر مسئول یک روزنامه میایستد و به صراحت خود را ضدو مخالف دولت میخواند و تضعیف و تخریب دولت را وظیفه و حق مسلم خود تلقی میکند، چگونه میتوان با او تعامل برقرار کرد و اصولا با چنین رویکردی یک رسانه چگونه میتواند به وظیفه ذاتی خود یعنی اطلاعرسانی شفاف، بیطرفانه و آزادانه در باره مسائل داخلی و خارجی کشوراهتمام ورزد؟
- شما دقیقا تعامل را چه تعریف میکنید؟
تعامل یک جاده دو طرفه را نشان میدهد. یعنی هم دولت به رسانه احتیاج دارد و هم رسانه به دولت. دولت اصلیترین تولیدکننده اطلاعات در کشور است و این دو باید با هم تعامل و ارتباط داشته باشند و کار کنند. در همه جای دنیا، دولتها اصلیترین تولیدکننده اطلاعات هستند و رسانهها برای برقراری ارتباط با منابع اصلی اطلاعات در دولتها سعی و تلاش وافری را به عمل میآورند و حتی به شکل هنگفتی هزینه میکنند تا بتوانند از منابع خبری، اطلاعات دست اول کسب کنند و این برایشان مهم است در حالی که در کشور ما چنین فرایندی وجود ندارد. اصلا رقابتی برای دستیابی به منابع تولید اطلاعات وجود ندارد و بیشتر طلب کارانه برخورد میکنند و میخواهند اطلاعات را بدون هرگونه زحمتی و در سادهترین شکل آن به دست آورند. بهنظر من این رویکرد آسیب زننده است و راه کسب اطلاعات را به روی رسانه میبندد.
یک آسیب دیگر در این حوزه به تلاش رسانهها برای کسب اطلاعات از عالیترین مقام و مسئول در هر دستگاهی مربوط میشود. این رویکرد حاکی از تنبلی، راحت طلبی و محدود شدن حوزه فعالیت خبرنگاران به داخل تحریریه است. کسب اطلاعات زحمت دارد و خبرنگار باید برای به دست آوردن آن زحمت بکشد اما در ایران چنین رویکردی در رسانهها وجود ندارد.
- وقتی در یکی از سازمانهای مهم ابتدای دولت نهم دستوری داده شده بود مبنی براینکه مدیران و معاونین حق مصاحبه ندارند و هر چه باید گفته شود از کانال خود رئیس سازمان یا روابط عمومی است خب در این موارد که در دولت نهم کم هم نبوده است درها به روی این نوع پرسشگری رسانهای که شما گفتید بسته شد.اینجا خود دولت و بخشنامههای درون گروهیاش مقصرند نه رسانههایی که دائما به در بسته میخورند؟
چنین مسئلهای اصلا وجود ندارد. معنی این کار آن است که ما ظرفیتهای اطلاعرسانی کشور را به روی خودمان ببندیم. این حتما صحت ندارد و من این مسئله را رد میکنم و اگر واقعا چنین تصمیمی گرفته شده و بخشنامههایی از طرف دولت رفته باشد، در واقع بیشترین آسیب را بهخودمان زدهایم و من به شدت آن را رد میکنم زیرا این کار هیچ منطقی ندارد. ما میگوییم این رویکرد اشتباه است و سخنگو و روابط عمومی لازم است و روابط عمومی باید به درستی اطلاعات بدهد و این باور ما است و اینکه همه چیز را از عالیترینها مطالبه کنیم آسیب زننده است.
این آسیب به این دلیل است که یک سازمان بخشهای مختلف دارد و اطلاعات در لایههای زیرین تولید میشود. وقتی اطلاعات در دست عالیترین مسئول سازمان قرار میگیرد، او از انحصار اطلاعات و رانت اطلاعات به نفع خود استفاده میکند و همه چیز را هم به اسم خودش تمام میکند و این غلط است. ضمن آنکه چنین رویکردی سبب میشود که نقشهای مؤثر و فعال درون یک سازمان نیز به فراموشی سپرده شود و فراموش شدن نقشها و نقش آفرینها یا به حاشیه رانده شدن آنها برای یک کشور بسیارآسیب زننده است.
- اما وقتی این تاکتیک به مدیران دولت دیکته میشود که به بدنه زیر مجموعه شان بگویند که مصاحبه نکنند که از کم کاری رسانهها نیست؟
من باز هم میگویم چنین چیزی که شما میگویید صحت ندارد.البته ابتدای دولت نهم اگر یادتان بیاید از بعضی حوزهها صداهایی شنیده میشد که هم جهت با افکار دولت نهم نبود و باید به نوعی این اشکال بر طرف میشد شاید این مسئله دستوری که شما میگویید مربوط به این قبیل حوزهها بوده است.
- تا به حال طراحی صورت گرفته تا فعالیتهای رسانههای کشور مورد آسیب شناسی قرار گیرد؟
من بهعنوان مشاور مطبوعاتی رئیسجمهوری این موضوع را درخواست کردم ولی فکر کنم این مهم در حوزه وزارت ارشاد باید مورد توجه قرار بگیرد. من میتوانم چیزی را از وزارت ارشاد مطالبه کنم یا پیشنهادی را به آنها ارائه دهم اما نمیتوانم چیزی را به آنها تکلیف کنم.
- بهنظر میرسد که دولت به منتقدین خود توجهی نشان نداده است، شما چه پاسخی دارید؟
چنین ادعایی درست نیست. در حوزه اقتصاد شاهد بودید که جلساتی با حضور منتقدین اقتصادی دولت برگزار شد و صاحبنظران اقتصادی در باره مسائل اقتصادی کشور با رئیسجمهوری مناظره کردند و نظراتشان را گفتند اما در حوزه مطبوعات هنوز چنین چیزی وجود نداشته و البته باید دست به کار شویم و بستر لازم برای چنین نشستی را فراهم کنیم اما باز هم میگویم که ما باید دور هم جمع شویم و راه برون رفت از این وضعیت را پیدا کنیم و به این باور برسیم که اگر ورود احزاب و جریانهای سیاسی در حوزه رسانهای مانع پیشرفت آن رسانه است، از احزاب بخواهیم که از این فضا بیرون بروند و عرصه رسانهای کشور را رها کنند. ملت ایران در قانون اساسی خود، آزادی مطبوعات را به رسمیت شناخته است اما وقتی فعالیت رسانه در قالب یک حزب تعریف میشود، اولین کاری که صورت میگیرد سلب آزادی از رسانه و تحمیل دیدگاههای بسته و تنگ حزبی به عناصر فعال مطبوعاتی است این امر مانع از آن میشود که رسانه بتواند به وظیفه ذاتی خود یعنی اطلاعرسانی شفاف، صادقانه و جامع از رویدادهای مختلف بپردازد.
- در دولت آقای خاتمی گفته میشد که منتقدان دولت هر9 روز یک بار برای دولت بحرانسازی میکنند ولی در دولت احمدینژاد میگویند این موضوع هر روز اتفاق میافتد. در نوع مواجهه با این مطلب چه فرقی بین دولت نهم و هشتم وجود دارد؟
ما اعتقادمان بر این است که در دولت آقای هاشمی اصولا منتقد و انتقاد دیده نمیشد. در دولت خاتمی بیش از انتقاد، شوی نقد وجود داشت اما دولت نهم، از نقدپذیری عبور کرد و بهخود انتقادی رسید.
- حتی کیهان و رسالت و این دسته از روزنامهها هم...
شما میدانید که فضای رسانهای کشور محدود به این دو روزنامه نبود و دهها روزنامه وجود داشتند که مجیزگوی دولت بودند و برای اینکه از چشم مردم نیفتند، شوی نقد برگزار میکردند اما در دولت احمدینژاد نقد با همه معنایش وجود دارد و من به جرات میگویم که بعد از دولت احمدینژاد هیچکس این دولت را مورد انتقاد و حتی هجوم قرار نخواهد داد زیرا در زمانی که این دولت بر سر کار بود، هرچه خواستند گفتند و هرچه توانستند و از دستشان برمیآمد به انجام رساندند. بنابراین چیز ناگفته و انجام نشده در برابر دولت نهم باقی نمانده که پس از رفتن آن بخواهند بگویند یا انجام دهند.
- آیا نقدها فقط شنیده و سپس فراموش میشوند یا اینکه به جایی بر میخورد؟
بله همان طور که گفتم برخی از نقدهای خوب با استقبال دولت مواجه میشود. در این مسایل نگاه دولت سیاسی نیست و دیدی کارشناسی دارد که به نفع ملت است.من از وزارت ارشاد هم توقع دارم که بهمنظور آسیب شناسی مطبوعات، با صاحبنظران و نخبگان عرصه رسانهای کشور، نشستی را تنظیم کند و برای انجام این امر برنامهریزی نماید.
- ادبیاتی که دولت نهم در ارتباط با کل رسانهها برای خودش تعریف کرده است چیست؟
منظورتان از ادبیات با رسانهها را واضحتر بیان کنید؟
- دولت نهم نسبت به دولتهای قبل خرق عادتهای بسیاری داشته است این موضوع در نوع تعامل با رسانهها نیز دیده میشود که بخشی از آن را در نوع ادبیات دولت شاهدیم.
برای انجام این جلسات و به وجود آوردن این فضا قبل از هر چیز احتیاج به تفاهم وجود دارد که باید میان نخبگان مطبوعاتی و دولت به وجود بیاید و یک پاکسازی گسترده در عرصه مطبوعات و رسانههای کشور به وجود بیاید تا بتوانیم رسانههایی در طراز ملت ایران داشته باشیم و پس از آن میتوان امیدوار بود که سرمایههای کشور در خدمت این رسانهها قرار گیرد ولی دراین فضا ی آلوده فعلی، نمیتوان از دولت انتظار حمایت داشت. من فکر میکنم با توجه به ناهنجاریهای موجود در فضای رسانهای کشور، هزینه کردن از بودجه عمومی، به منزله سوزاندن سرمایههای ملت است و ما حق نداریم به این شکل با سرمایههای ملی رفتار کنیم.
- شما در یکی از مصاحبه هایتان تاکید کردید که رسانهها در ایران پایینتر از حد استاندارد هستند این یعنی همین فضای آلوده؟
بهنظر من اگر رسانهها در سطح استاندارد باشند گوش شنوا، چشم بینا و بیداروزبان گویای مردم و مدافع واقعی حقوق و منافع آنها خواهند بود، اما متأسفانه در حال حاضر بسیاری از رسانههای ما در سطح استاندارد نیستند و انتشار آنها نه بر مبنای پاسخگویی به یک نیاز اساسی جامعه بلکه با اهداف و اغراض خاص سیاسی و تبلیغاتی منتشر میشوند. رسانهای که دست مدیر مسئولش در جیب عنصری مانند شهرام جزایری گیرکرده، حتما یک رسانه استاندارد نیست. یا رسانهای که دغدغه اصلی آن انتشار عکس بزرگ مدیر مسئولش بهعنوان کاندیدای انتخاباتی است تا اطلاعرسانی درباره مهمترین خبرهای داخلی و خارجی نمیتواند یک رسانه استاندارد باشد.
- اگر بخواهید همان طور که گفتید خود انتقادی کنید منصفانه در مورد اقدامات رسانهای دولت چه میگویید؟
ما در دولت یک مرکزیت درستی نداشتیم و من فکر میکنم مهمترین آسیبی که تا به حال داشتیم مر بوط به پراکنده کاریهای تیم رسانهای دولت بوده است. بخشهای اطلاعرسانی در یک نقطه جمع نمیشدند و این امر یک آسیب جدی را به بدنه رسانهای دولت وارد کرد. البته باید با دیدی منصفانه بگویم این مسئله تا حد بسیار زیادی پس از فرمایشات مقام معظم رهبری اصلاح شد و ما برای فعال کردن این بخشها واقعا تلاش کردیم که بهصورت نسبی به نتایجی هم رسیدیم اما در این نقطه رسانهها بودند که همکاری نکردند.
- یعنی دولت خواست رسانهها را بازی دهد و آنها نخواستند بازی کنند؟
ج: بله اگر بحث خود انتقادی است باید بگویم حتی آن رسانههایی که خود را در حوزه اصولگرایی هم تعریف کرده بودند و خود را همراه دولت میدانستند نیز در این حوزه با ما همکاری نکردند. ما انتظار داشتیم بیشترین کمک را از جانب آنها داشته باشیم تا در کار اطلاعرسانی اقدامات دولت به ما کمک کنند و از جای جای کشور به مردم گزارش و اطلاعات بدهند اما همراهی نکردند.حتی با وجود اینکه برخی خبرگزاریها در سفرهای استانی یا پیگیری مصوبات میآمدند اما روزنامهها که غالب گزارشها و خبرهایشان را از خبرگزاریها دریافت میکنند، این بخش را کاملا حذف کردند و نه فقط دولت را بلکه مردم را از حق مسلم خود مبنی بر دانستن، محروم کردند. اگر دانستن حق مردم است باید در تمامی ابعاد اطلاعرسانی شود در حالی که این اتفاق نیفتاد و دولت متأسفانه از طرف هردو جناح اصولگرا و اصلاح طلب تحریم خبری شد.
- شما در جایی گفته بودید که به عملکرد صدا و سیما در حوزه دولت به شدت انتقاد دارید، در حالیکه رسانه ملی برای دولت سنگ تمام گذاشته و این تحلیل و دید بیرونی قضیه است.
صدا و سیما خدماتش به دولت در مقابل عملکرد وسیع دولت بسیار محدود بوده است. خدمات رسانه ملی در سفرهای رئیسجمهوری محدود به چند دقیقه محدود گزارش و تکههایی از سخنرانیها است و واقعا حرکت دیگری نکرده و نمیکند. خلاصه کردن کار دولت در حرف، ارثی است که صدا سیما از دولتهای قبلی با خود دارد و در واقع با وجود اینکه اطلاعرسانی درهمه ابعاد وظیفه رسانه ملی است اما در این باره بهنظر من ضعیف عمل کرده است.
باید کارهایی که در جای جای کشور صورت گرفته است از طریق دولت بیان شود و تاثیرات مهم آنها در آینده، در امر اشتغال و پیشرفت اقتصاد کشور در رسانه ملی برای مردم تبیین گردد؛ در حالی که در صدا و سیما این مسئله چندان اتفاق نمیافتد.و خلأهای بسیاری وجود دارد. ما از صدا و سیما میخواهیم هم ضعفها را ببیند و هم نقاط قوت را؛ چنین نگاهی به عرصه فعالیت دولت که دیگر تبلیغ دولت نیست در حالی که این ظرفیت در صدا و سیما خالی مانده است.